آفرینش

 

وقتی مرا آفریدی دیدم. شکوفه زدم بیرون آمدم. لبخند زدم. گریه کردم. دلم تپید. گرسنه شدم. تشنه شدم و دیدم چقدر مرا به خودت وابسته آفریده ای! حالا من بسته توام. دل به تو بسته ام. تو نباشی، مرا واگذاری من چه می کنم؟

مگر نه این است که می میرم. گم می شوم...گریه ام می گیرد ها. نگذار بی تو زندگی کنم. طاقت همه چی را دارم. اما بی تو بودن را دیگر نمی توانم. دوستت دارم عزیزم!

نظرات 1 + ارسال نظر
شکوفه شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:46 ب.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام مهام جان ...

منونم از حضور گرمت ....

وبلاگ ساده ولی پرمحتوایی داری ...

امیدوارم موفق و شاد باشی ....

در پناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد